معجزه

اخه کیی دیگه توی این دوره زمونه توی خونش ،اونم توی شهر ،اونم توی مرکز استان ،اونم به گفته خودشون توی به اصطلاح منطقه بالاشهر ، مرغ و خروس نگه میداره که روزا خروسه شروع کنه قوقولی قوقولی کردن؟ لااله الا الله... صدای گربه و سگ و قناری و کفتر کم بود، الان صدای مرغ و خروسم بهشون اضافه شد... نوشته شده توسط فاطیما. در جمعه بیستم مرداد ۱۴۰۲ معجزه...

یعنی ادم اوقش میگیره از بعضی حرفا و به اصطلاح مخ زنی بعضی از پسرا.... معجزه...

اینهمه به خودت برسی

چیتان پیتان کنی توی این گرما، توی این ساعت کذایی پاشی بری بیمارستان

بعد ببینی استاد کنسل کرده و نمیاد

معجزه...

ببین من یه چیزی میگم و میرم؛حواستون به آدمای زندگیتون باشه،ولی به اون آدمایی که فکر میکنید از همه قوی‌ترن بیشتر حواستون باشه.اون دسته آدمایی که میگن "خودم انجامش میدم، خودم میتونم، خودم میرم، خودم میام، خودم میخرم، خودم خوب میشم، تحمل میکنم، خودم میدونم چیکار کنم…"اون دسته آدمایی که وقتی عصبانی میشن کمتر حرف میزنن،وقتی ناراحتن پیداشون نمیکنی ولی وقتی خوشحالید کنارتون میمونن،اون آدمایی که یه لاکِ تنهایی دارن واسه وقتایی که نیاز دارن حالشون خوب بشه،اون آدمایی که خودشون واسه خودشون راهِ زندگی رو هموار کردن و خودشون تنها از پسِ همه‌چیز براومدن…اونا هیچوقت نمیان بهتون بگن:"هِی فلانی! حواست به من باشه!"اونا هیچوقت نمیگن:-خوب نیستم، کمک میخوام، حالم سرجاش نیست، بهم کمک کن، بگو چیکار کنم.."اونا خودشون تنها دارن بارِ یه زندگی رو به دوش میکشن، هیچوقت متوجه نمیشید چه دردی رو تحمل میکنن تا آروم و خونسرد به‌نظر برسن…شما حواستون هست که آدمای زودرنج ناراحت نشن،آدمای حساس، دلخور نشن،آدمای ضعیف‌تر تنها نمونن.اما حواستون نیست آدمای قوی چطور دارن دنیای تاریکشونو روشن جلوه میدن،حواستون نیست آدمایی که بی‌نیاز به‌نظر میرسن به چی نیاز دارن تا حالِ خوبشون موندگار بمونه…آدمایی که قوی به‌نظر میرسن یه‌روزی، یه‌جایی، یه‌جوری کم‌ میارن که نه شما و نه هیچ نیروی دیگه ای نمیتونه اونارو برگردونه به حالتِ سابق…حواستون باشه کی تنهایی داره حالِ خودشو خوب میکنه… نوشته شده توسط فاطیما. در سه شنبه هفدهم مرداد ۱۴۰۲ معجزه...

هیچ وقت نتونستم فاز این گیاه خوارا و وجترینا رو درک کنم. طرف میاد میگه من دلم نمیاد یه موجود زنده رو بکشم بخورم. یه موجودی که احساس داره و میفهمه . این نهایت بی رحمیه !!!!میخوام بهش بگم اگر اینجوریه ، چجوری دلت میاد اون برگ ریحون و صبحا بذاری لای نون با پنیر و چای شیرین دو لپی بخوری ؟ اون احساس نداره؟ موجود زنده نیس؟ نمیفهمه؟ حالا چون زبون و چشم و دهن نداره و سر و صدا نمیکنه یعنی میتونی بخوریش؟ اگر اینجوریه اونم نباید بخوری.و یا اونایی که کلا به جای گیاه و حیونا چسبیدن به مواد شیمیایی و قرص و مکمل و ویتامینای مختلف، جا داره بهشون بگم محض اطلاعت ، ته بعضی از این مواد و مکملا هم میرسه به همون گیاه و حیونا و طبیعت. پس خواهشا این روشنفکریا رو در نیار. همه چی بخور اونم به اندازه. البته اگر پولمون برسه بتونیم بخوریم...... نوشته شده توسط فاطیما. در سه شنبه هفدهم مرداد ۱۴۰۲ معجزه...

میدونین الان دلم چی میخواد؟دلم میخواد الان پاییز یا زمستون بود، هوای سرد، بخاری روشن ، یه قابلمه پر شلغم روش، یه بشقاب خرمالو و نارنگی بغل دستم، پتو رو انداخته باشم روم کنار بخاری، پاهامو چسبونده باشم به بخاری از سرما. نه که الان کولر روشن باشه از سرما سگ‌ لرز بگیریم و خاموشش که میکنیم از گرما هل هل بزنیم.مورد دومی که دلم میخواد اینه که برم یه روغن پاش بردارم برم این درای همسایه بالایی رو روغن کاری میکردم که این موقع شب قیس پیس نکنن بذارن کله بذاریم بتونیم بخوابیم. نوشته شده توسط فاطیما. در دوشنبه نهم مرداد ۱۴۰۲ معجزه...

طرف از ۳۶۵ روز سال، ۴۰۰ روزشو بیکاره ولی تمام گشت و گذارا و تفریحات و مسافرتاش و میذاره برا وقتایی که تعطیلی گیر بیاره.

خب ادم عاقل برا تو چه فرقی داره حالا تعطیل باشه یا نباشه ، هر گورستونی میخوای بری برو اینقدر سر و صدا توی سر ما نکن جون جدت.

معجزه...

من چون به روانشناسی علاقه دارم و خودمم ماشالله یه پا روانشناسم ، هر ازگاهی سری به این کانالا و مطالب روانشناسی میزنم و مطالبشونو میخونم. بعضی وقتا بعضیا یه سوالایی میپرسن که ادم دهنش باز میمونه. یعنی طرف خودش جواب سوالش و میدونه ولی من نمیدونم چرا اینهمه اصرار داره که خودشو گول بزنه. دیدین حتی خود ما گاهی وقتا حرفای کسی رو قبول داریم که حرفاش به نظر ما نزدیک باشه؟ اون موقع اون ادم میشه ادم خوبه .یه نمونه از این سوالا رو ببینین: سلام به همه دوستان وقتتون بخیر من ۲۶سالمه بایه آقای۳۴ساله واردرابطه شدم واسه آشنایی ازدواج این موضوع دوسال طول کشیدباهاشون رابطه هم داشتم وتازگی متوجه شدم درگیرhpvشدم و بدترازاون فهمیدم ایشون زن دارن و میگن دارن طلاق میدن وتاالان به من دروغ گفتن مجردن الان من نمیدونم بایدچیکارکنم هم دوسشون دارم هم بی اعتمادشدم بهشون هم اینکه نمیدونم بیماری و رابطه که باهاشون داشتم روچیکارکنم حالا اون قسمت که hpv رو سوال کرده رو ولش، اینکه میاد میگه الان تکلیف این رابطم چیه و نمیدونم چکار کنم و دلم میخواد سرمو بکوبم به دیوار.... نوشته شده توسط فاطیما. در چهارشنبه یازدهم مرداد ۱۴۰۲ معجزه...

یکی از رفیقام از اوناییه که آب میخوره استوری میکنه، از اونایی که عشقم نفسم میکنه، همش در حال سورپریز کردنه ، (اینایی رو که دارم میگم به خودشم گفتم و میگما. دوباره بعضی از روشنفکرا نیان بگن تو همش سرت تو کار بقیه اس معجزه...

بزرگترین دروغی که یه دانشجوی پزشکی تحویل استادش میده میدونین چیه؟موقع معاینه مریض میگه : صدای s1 و s2 قلب شنیده شد. بدون وجود هر گونه سوفل قلبیاهل دلاش میدونن.... نوشته شده توسط فاطیما. در سه شنبه سوم مرداد ۱۴۰۲ معجزه...

من معذرت میخوام این حرف و میزنمیه عده ممکنه از این حرف من خوششون نیادولی یه عده مرد هول ،باعث شدن که جنده ها احساس کنن پرنسسن....این یه عده مرد خاص،اینقدر برای یه عده دختر خاص نوشابه باز کردن ،که اونا شدن الگوی جامعه ،و هر چی دختر مستقل و کاری و خانوم و هنرمنده، یا گوشه خونه نشسته ، یا افسرده شده.... نوشته شده توسط فاطیما. در جمعه ششم مرداد ۱۴۰۲ معجزه...